*********◄►********* گفتم برای رسیدن به هدفت ورودی های ذهنتو کنترل کن میگه چند روز پیش یکی از دوستام، یه کلیپی از کتک خوردن فلانی نشونم داد رفتم پیدا کردم دانلود کردم دوباره دیدم بعد فرستادم واسه بچه ها حالا از اون روز وسواسم عود کرده هر کاری رو چند بار انجام میدم چون استرس گرفتم به من بگین، چرا وقتی بعضیا میخوان مشتریشون زیاد شه؛ تیتر میزنن فیلمی از آزار فلانی یا کتک زدن بهمانی ما با کله میریم ببینیم چه خبره؟ چرا تا روی یه کلیپی می نویسه حاوی صحنه های خشن و نامناسب برای زیر هجده سال، یه جوری روش کلیک میکنیم که مبادااا جا بمونیم ازدیدن زجر کشیدن کسی یا چیزی؟ چرا وقتی عکس یا صحنه تصادف می ذارن، ما جلوتر از همه دانلودش می کنیم بعد انتشارش هم میدیم واییی جا نمونیم یهو بذار همه بدونن ما نفر اول رسوندن خبرا و صحنه های تلخیم چرا فیلم و تصویر از بمباران یه جایی، تو یه کشوری پخش میکنن؛ ما دو تا چشم داریم چهارتا دیگه ام قرض می کنیم، تماشا میکنیم خب به نظرت الان به همه اونایی که گفتم کمک کردی؟ اگه احیانا تو نبینی دقیقا از چی جا میمونی؟ از حجمِ بی نهایتِ انرژیِ سیاه؟ جا نمونی خدا نکرده؛ بدو معجزه دارن تقسیم میکنن. آهای تویی که سر و دست میشکونی برای دیدن و شنیدن و پخش کردن خبرا و صحنه های تلخ، بدون که اون تصویرا یه جایی تو روحت؛ جا خوش میکنن کم کم اگه هم بخوای، نمیتونی نبینی معتاد دیدن تصاویر و فیلم های آزار دهنده و دلخراش میشی که بشینی گریه کنی باهاش یا در نهایت بی احساسی زل بزنی به تصاویر چون روح زخمی، اینجوری انرژی میگیره اما روح سالم، اصلا نمیتونه دیدن تصاویر دلخراشو تحمل کنه؛ پس میزنه اونو مراقب انرژی سیاه باش یه جوری ذهنتو در اختیار خودش میگیره که همین الان مشغولت کرده با آوردن صد تا دلیل، برای دیدن اون صحنه ها و قانعت کنه نه قانع نشو چشم های قشنگ تو برای دیدن صحنه های فجیع نیست روح تو پاکه از دیدن و شنیدن صدای زجر دیگران، تغذیه نمیکنه تو شیطان نیستی فرشته ها بهت سجده کردن، یادته؟ ورودیای ذهنتو کنترل نکنی، اونا کنترلت می کنن یه موقع به خودت میای میبینی؛ نمیتونی کلا شاد باشی یا وقتی شادی، شادیت دووم زیادی نمیاره مدام دنبال یه سوژه برای ناامیدی و تلخی و نگرانی هستی این یعنی انرژی سیاه بغلت کرده تو بغلش نکن از امروز دور همه اش رو خط بکش باور کن طوریمون نمیشه چرا راستی یه طوریمون میشه؛ روحمون کم کم سبک میشه و میتونیم خالق لحظه های خوش و شاد برای خودمون باشیم چیزی که شیطان نمیخواد برامون اتفاق بیفته :منبع باشگاه شیک پرواز "کاپیتان مجهول" *سید تهران*
^^^^^*^^^^^ سیل جمعیت یک مرتبه از حرکت بازماند و سکوت غریبی بر همه مسلط شد مردم با تعجب همدیگر را نگاه کردند و بعد عده ای سرک کشیدند چند صدا از گوشه و کنار بلند شد؛ چه خبره؟ چه خبره؟ همهمه از اول صف بلند شد و آرام آرام به گوش همه رسید سالدات! سالدات! رعب و وحشت همراه با آشفتگی و شجاعت در صورتها دیده میشد تا اینکه مرد جوانی خود را از درختی بالا کشید و با صدای بلند داد زد چند گروه سالدات سر کوچه ی لک لر جمع شدند مرد لاغری که علم بزرگی به دوش داشت جواب داد جمع بشین! دیگه کار از کار گذشته ^^^^^*^^^^^ غریبه در شهر اثر غلامحسین ساعدی
^^^^^*^^^^^ مدتی بود که تو خودم بودم دیگه از اون اردلانی که هرجا اسمش میومد همه یه بلا به دور می گفتن خبری نبود مادرم خوشحال بود و مدام میگفت مرد شدم ننه بانو میگفت مثل اینکه عقل اومده تو کلت ولی پدرم مشکوک من رو نگاه میکرد می ترسیدم، انگار که داشت تو مغزمو میدید و می فهمید تو ذهنم چه خبره برای فرار از نگاهش و پرت کردن حواسش پس گردنی محکمی نثار خواهر زاده ام کردم
^^^^^*^^^^^ سر کوچه که رسیدیم راهم از امین جدا شد اون رفت خونشون منم پیچیدم تو کوچه که با صدای یه نفر سر جام میخکوب شدم
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ توی محله مون خونه ای قدیمی بود صاحب اش یه پیر مرد بود که چند سالی میشد فوت کرده بود بچه هاش همه خارج از کشور زندگی میکردند واسه همین خونه خالی مونده بود بچه های محل اسم خونه رو گذاشته بودن متروکه ارواح چو افتاده بود که روح پیرمرده تو خونه سرگردونه، هیچ بچه کوچیکی جرعت رفتن به سمت اون خونه رو نداشت صبح که داشتم میرفتم مدرسه تو کوچه ای که متروکه ارواح بود یه صداهایی می اومد نزدیک خونه که شدم فهمیدم صدا از اونجاست، صداهایی مثل خنده و جیغ و داد و کوبیدن قابلمه روی زمین. از تعجب تمام شاخک های مغزم فعال شدن، یعنی کی اونجاست دلم میخواست از دیوار برم بالا و نگاهی به حیاط خونه بندازم ولی امتحانش به دیر رسیدن نمی ارزید ایندفعه اگه دیر میرسیدم اخراج رو شاخم بود پس بیخیالش شدمو با سرعت به طرف مدرسه رفتم. تو تمام مدت فکرم پیش متروکه و صداهاش بود نتونستم به سامان و امین بگم چون ممکن بود بگن خیالاتی شدی یا مسخره ام کنند و پیش خودشون بگن اردلان ترسید که نرفت تو خونه ببینه چه خبره اما یه چیزی مثل کرم تو وجودم وول میخورد باید حتما اسرار اون خونه رو کشف میکردم ادامه دارد ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ پنجره | قسمت اول ◄
چجوری انقد راحت خیانت میکنین؟ ما حتی همسایمون اثاث کشی میکنه میره تا یه سال به حرمتش جواب سلام همسایه جدید رو نمیدیم :( o*o*o*o*o*o*o*o یه پيرزنه 90 ساله عکسشو میبره عکاسی میگه اینو برام فتوشاپ کنید نه ارایشم کنید نه جوونم کنید عکاسه میگه پس چیکار کنیم؟ پیرزنه میگه یه گردنبند الماس و یه انگشتر یاقوت به عکسم اضافه کنید که بعد مرگم عروسام اونقد دنبالش بگردن تا نفسشون در بیاد 😐😂 o*o*o*o*o*o*o*o یارو میزنه تو گوش جفر جفر میگه از عمد زدی یا شوخی یارو میگه عمدی جفر میگه خوب کردی اصلا حوصله شوخی نداشتم 😂😂 @~@~@~@~@~@ رفتم فروشگاه کلی خرید کردم یارو فاکتور بهم داده منم با کلی اعتماد به نفس کارت بانکمو دادم بهش وايساده منو نگاه میکنه 😒 میگم کارت خوان ندارین؟ میگه چرا ولی کارت اتوبوسو نمیخونه 😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o برو اشغال عوضی تا نزدمت با اون قیافت تو خیابون با یکی حرفم شد ترسیدم تو روش بگم خیلی گنده بود 😐 لطفا دس به دس کنین برسه بهش 😕😂 o*o*o*o*o*o*o*o یه بار بابام میخواست منو تو خونه تنها بذاره گفت از هیچی نترس، از تنهایی، تاریکی،جن،روح،پیرزن مو قرمزی که تو کمده... نترسیا افرین بعدم رفت 😐😢 @~@~@~@~@~@ سر خیابون منتظر تاکسی بودم برم جایی تاکسی جلوی پام ترمز کرد گفت بپر بالا منم دو سه بار بالا پایین پریدم نمیدونم چرا رفت 😕 ولی خدایی خوب پریدم لیاقت نداشت 😒😂😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o یه رفیق دارم بچه پولداره هیچ تصوری از بی پولی نداره زنگ زده میگه عید بریم ترکیه؟ گفتم داداش پول ندارم گفت از حسابت بردار 😐 پشمام 😐 o*o*o*o*o*o*o*o یه دونه موز خریدم شد 2200 تومن پوستشو کندم گذاشتم رو ترازو وزن کردم وزن پوستشو در 2200 ضرب کردم بعد تقسیم بر وزن کل موز کردم قیمت پوستش شد 900 تومن هیچی دیگه یه خورده تلخ بود فقط😂😂 @~@~@~@~@~@ تو یه مجله خارجی خوندم هر ادمی سالانه 8 تا دوست از جنس مخالف پیدا میکنه از این موضوع نتیجه گرفتم که من ادم نیستم 😐 o*o*o*o*o*o*o*o رفتم آشپزخونه دیدم یه قابلمه رو گازه توش اب خالیه داره قل میزنه اشک تو چشام جمع شد به مادرم گفتم من شام خوردم 😢 زیر قابلمه رو هم خاموش کردم گفت نفهم اب گرم کن خراب شده دارم داغ میکنم بابات کله شو بشوره 😡😡😂😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o نوشته به نداشته هایت فکر نکن، ببین با داشته هایت چه کاری میتوانی انجام دهی بیا این 39 هزار تومن ته حسابمو بگیر ببینم خودت چه گهی میتونی بخوری 😡😂 @~@~@~@~@~@ یه کتاب تقویت اراده در 14 روز خریدم دوساله اراده نکردم بخونمش *moteafesam* *moteafesam* o*o*o*o*o*o*o*o چند روزه که حالت سرماخوردگی دارم ولی سرما نمیخورم احتمالا ویروسا و گلبولای سفید از راه دور فقط به هم فوش میدن 😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o یه بار تا 3 ظهر خوابیده بودم بابام اومد گفت بلند شو دیگه خرس گنده عصر شد از جام پاشدم بش گفتم اگز بی هدف از خواب بیدار شدید بهتر است بخوابید. استیو جابز با دستاش یقمو گرفت از پنجره اتاقم انداختم بیرون گفت ادم های بی ارزش را نابود کنید. هیتلر :( @~@~@~@~@~@ دختره میوفته تو دریا میبینند کوسه کاریش نداره از کوسه میپرسن جرا نخوردیش میگه پارسال یه دختر خوردم اینقد کرم مالیده بود که هنوز اسهال دارم 😖😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o یه بار داشتم درس میخوندم دوس دخترم اس داد سلام چیکار میکنی؟ گفتم درسا اشکمو در اورده گفت درسا کیه، بای من 😐 درس ها 😕 درسا 😂 کانون فرهنگی اموزش، قلم چی 😳 o*o*o*o*o*o*o*o اینقدری که من دنبال پیدا کردن طول و عرض پتو هستم اگه دنبال نیمه گمشدم میگشتم تا الان پیداش کرده بودم 😂😂😂 @~@~@~@~@~@ رفتم ازین چشم بندایی که خارجیا موقع خواب میزنن خریدم که مثلا با ارامش بخوابم هر وقت میزنم همش استرس دارم یکی بیاد بپره رو شکمم 😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o ﺁﻫﺎﯼ ﭘﺴﺮﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﯿﻦ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺭﺍﺟﺒﻪ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ نظر ﻧﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﺮﺩﻭﻧﺲ…😡😡 ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ﻗﺒﻠﻨﺎ ﺍﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻨﻢ ﯾﻪ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﯼ ﺯﻧﻮﻧﻪ ﺑﻮد😉 ﺷﻤﺎ ﯾﺎﺩﺗﻮﻥ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﺍﻟﺒﺘﻪ😁😆😆 o*o*o*o*o*o*o*o اين يكي رو عمرا اگه شنیده باشید: يه انار با مامانش میره بیرون، وسط راه به مامانش میگه:مامان؟! 😂😂😂 مامانش ميگه چيه حتما آب انار داري...؟ ميگه نه، رب انار دارم...😂😂😂 @~@~@~@~@~@ خانم های عزیز امشب تسبیح به دست بگیرید، برای شادابی پوستتون و آرامش روانتون صدمرتبه بگید : می خواست بخره خودم نذاشتم (ذکر ضدافسردگی زنان بی کادو)😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o یک روز ملانصرالدین خرش را در جنگل گم می کند.☹️ موقع گشتن به دنبال آن یک گورخر پیدا می کند😐 به آن می گوید: ای کلک لباس ورزشی پوشیدی تا نشناسمت😂😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o در سال ۵۷ هیچکدام از راننده تاکسیها تحصیلات دانشگاهی نداشتند ، اما هماکنون تمام رانندههای تاکسی و اسنپ دکتر و مهندسند ! اگه این پیشرفت نیست پس چیه 😊😊 @~@~@~@~@~@ تا دقایقی دیگر شاهد درگیری طرفداران ولنتاین با طرفداران سپندارمذگان خواهیم بود البته واسه من فرق نداره وسط این دعوا کادوی منو بدین برم😂 o*o*o*o*o*o*o*o سیب کیلویی 14 تومن بعد از گذشت چند هزار سال باز هم سیب رفت جزو میوه های ممنوعه ... حالا هی باز ایمان نیارید😕😅 o*o*o*o*o*o*o*o اين قدر به عمه فحش نديد اون دنيا بايد جواب پس بديد اصلأ تو قرآن هم داريم كه "عمه يتسائلون" يعنی در مورد عمه سؤال میشه ازتون...!!!😂😂😂 @~@~@~@~@~@ طرف نوشته بود: انگار تو قفسم، دلم گرفته از دیدن آدما، خسته شدم از آدما!😔😭 منم زیر پستش نوشتم: شب میام باغ وحش در قفستو باز میکنم برگردی به دامان طبیعت! با اینکه بلاک شدم اما ارزششو داشت😂😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o زن به شوهرش میگه : دیشب خواب دیدم برام یه انگشتر الماس خریدی، به نظرت تعبیرش چیه !؟ شوهرش میگه تا شب ولنتاین صبر کن معلوم میشه .😎 زن شب ولنتاین با کلی ذوق و شوق کادوشو باز می کنه می بینه توش یه کتاب تعبیر خواب از امام جعفر صادقه .... 😅😂😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o ﭘﺪﺭ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻪ ﭘﺴﺮ ﮔﻔﺖ: ﺷﺮﻁ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ؛ ﺍﯾﻦ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺭﻭ از ﺑﺎﻻﯼ ﮐﻮﻩ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺣﺘﯽ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﯼ ﺍﺯﺵ ﮐﻢ ﺑﺸﻪ بیاری من بخورم😅 ﭘﺴﺮ ﺭفت و ﺑﺮﮔﺸﺖ ﭘﺪﺭ ﺩﺧﺘﺮﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩ ﺩﯾﺪ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﭘﺮﻩ! !و اونو خورد😶 ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺎ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﮐﺮﺩ. ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪﻥ ﻣﺎ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﺁﺏ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺭﯾﺨﺖ ﻭﻟﯽ ﺣﺎﻻ ﭘﺮ ﺑﻮﺩ!🤔 ﭘﺴﺮ ﮔﻔﺖ: ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﻋﺸﻘﻢ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﺍﺷﮏ ﺑﺮﯾﺰﻡ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺷﮑﻬﺎﻡ ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺭﯾﺨﺖ ولی چون کافی نبود توش جیش کردم😌💦 این داستان قرار بود عاشقانه بشه ولی هر کاری کردم نشد😐😂 @~@~@~@~@~@ ﺷﻨﮕﻮﻝ ﻣﻨﮕﻮﻝ 2019 ﺗَﻖ ﺗﻖ ﺗﻖ ﺗﻖ ﻣﻨﻢ ﻣﻨﻢ ﻣﺎﺩﺭﺗﻮﻥ ﯾﺎﺭﺍﻧﻪ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ😌 (ﭘﺲ ﺍﺯ ﺑﺎﺯ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ) ﺳﺮﻭﺍﻥ ﺟﻌﻔﺮﯼ ﻫﺴﺘﻢ😏 ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺑﺮﯾﺰﯾﺪ ﺗﻮ ﻣﺎﻫﻮﺍﺭﻩ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺟﻤﻊ ﮐﻨﯿﺪ😂😂 به همين برکت🍔 اگه اينو شنيده بودين😂 o*o*o*o*o*o*o*o تو دستشویی عمومی بودیم یکی خیلی باشخصیت داشت میگفت: بنظر من باید تعداد توالت عمومی های شهرو زیاد کنن یکی بلند گوزید... بغل دستیش گفت تصویب شد...! کلأ ملت شادی هستیم ما 😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o کافیه کات کنی در عرض 1 ماه 9 تا بچه با همون اسم تو فامیل به دنیا میاد 3 تا البوم با اون اسم بیرون میاد 4 تا فروشگاه زنجیره ای با همون اسم تو محلتون باز میشه چه خبره 😂😄 @~@~@~@~@~@ هیجده سالم بود لب پنجره اتاقم سیگار میکشیدم بابام اومد گفت داری چیکار میکنی؟ گفتم سیگار میکشم 😌 اومد دستشو گذاشت رو شونم گفت مرسی که بهم دروغ نگفتی بعد هولم داد افتادم رو تراس طبقه پایینی 😭😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o مردم تو ایوون ویلاشون میخوابن عشقشون براش گیتار میزنه اونوقت منم شباااا زیر پنجره اتاقم یه وانته هی استارت میزنه لامصب روشنم نمیشه اخه😐😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o یکی از تفریحات ناسالمی که دارم اینه که هر وقت میریم شهربازي چند تا پیچ و مهره با خودم میبرم هر وسیله ای که سوار میشیم به بغل دستیم که اصولا ادم ترسوییه میگم یا خدا این دیگه از کجا باز شد 🤪😂😂😂 دکتر هم رفت گفت سالمی😝😂😂 @~@~@~@~@~@ چرا مسیح و ارش جفتشون باهم از رفتن یه دختر گلایه دارن؟ یکم قضیه بودار نیست؟ 🤔 o*o*o*o*o*o*o*o خواننده هاي مرد تقريبا واسه همه اسماي دخترونه آهنگ خوندن: مريم، پونه، نسترن، طناز، حتي آمنه و حليمه و خديجه. ولي شما تا حالا شنيدي يه زن بخونه: اصغر..چه قشنگه چشمات..ممّد چه ميخنده لبهات؟ يا مثلا تو جعفر مني و ميَو پس عشوه نريز و بيَو؟ مچکرات از قرقری o*o*o*o*o*o*o*o متفاوت ترین حیوون تو جهان افتاب پرسته نه تنها موجود بیریختیه بلکه... خدا رو هم قبول نداره افتاب رو میپرسته شرط میبندم بیشعور نمازم نمیخونه 😂😂 @~@~@~@~@~@ یه بار رفته بودیم مهمونی یکی دو ساعت که نشستیم یه دفعه دختر کوچیکه ی صاحب خونه گفت دایی! شما کی میرین؟ داییشم گفت چی کار داری؟🤔🤔 دختره: ما کباب داریم مامانم گفته وقتی شما رفتیم میخوریم 😐😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o من و باران هر دو منتظریم من منتظرم اون بباره بعد ماشینمو بشورم اون منتظره ماشینمو بشورم بعد بباره 😑😑😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o یه روز 40 تا کله رو با 40 تا پاچه میندارن تو دیگ و از طرف میپرسن از کجا بدونیم کدوم پاچه مال کدوم کلس؟ میگه زیر پاها رو قلقلک میدیم هر کله که خندید میفهمیم مال اون کلس 😂😂 @~@~@~@~@~@ یکی هست تو قلبم 😍 که اسمش گلبول قرمزه و کارش خون رسانیه 😐 اقا من توانایی پست عاشقانه ندارم هر کی منو میخواد همینم دیگه واالااا 😐😕😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o بابام سر صبح گیر داده پاشو بریم کوه اخه پدر من بز کوهی تا حالا چند بار خونه ما اومده که هی ما بریم کوه خودمونو کوچیک کنیم؟😐😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o خب دیگه خانومای عزیز وقتشه از فاز ولنتاین در بیاین برین تو فاز خونه تکونی 😐😂 @~@~@~@~@~@ همه ی شماهایی که امروز بابت حمل اون خرس صورتی بزرگ به من پوزخند زدین خیلی خوشحالم کردین خیلی استرس داشتم جسد توی عروسک لو بره 😐👹 o*o*o*o*o*o*o*o اولین و اخرین باری که کادو ولنتاین گرفتم، پارسال بود دوستم میخواست بره دسشویی کادوشو داد دست من خیس نشه 😐😑😂 o*o*o*o*o*o*o*o یه سری بچه بودم خوابم نمیبرد بعد بابام گفت صلوات بفرست خوابت میبره چهارصد هزار تا اینا صلوات فرستادم یهو دیدم صبح شد بلند شدم رفتم مدرسه 😭😂 @~@~@~@~@~@ ولنتاین ولنتاین ننگ به نیرنگ تو پول جوانان ما می چکد از چنگ تو😡 حالا نمیخواد با اهنگ بخونید معمولی ام بخونید قبوله 😂 o*o*o*o*o*o*o*o هر شب اندازه ی چهار تا DVD خواب میبینم صبح که بیدار میشن اندازه ی یه تیزر 20 ثانیه ای هم یادم نمیاد 😐 @~@~@~@~@~@ وقتی یهو اب میره تو یقت 😖😖😂
یبار تابستون رفته بودیم دهات یه دوچرخه داشتیم ازین دوچرخه چینیا که خیلی بزرگن *yohoo* *yohoo* ازین زنگا دارند که زییییرینگ زیریییینگ صدا میده خلاصه ما بچه همسایه رو سوار کردیم و رفتیم یه چرخی با دوچرخه بزنیم ازین ترک های عقب داشت پشت به من نشسته بود رو دو چرخه منم چون هیکلم درشت تر بود همیشه باید پایدون میزدم اونم هی میگفت تند برو و تند برو تندتر و تندتر برو *hip_hip* *hip_hip* بعد وسط راه داشتیم میرفتیم یه سگه پشت دیوار خوابیده بود با دمش جارو میکرد *neveshtan* *neveshtan* عاقا مام گفتیم هیجانش رو ببریم بالا با چرخ رفتیم رو دم سگه یهو سگه صدای اسب حامله داد :khak: :khak: بعد دو سه تا واق واق کرد و گفت هاپولی هاپول دُممو لِهول قوقولی قوقول اینو گفت و شدن دو سه تا سگ افتادن دنبالمون اولش سرازیری بود خیلی حال میداد *amo_barghi* *amo_barghi* خیلی فاصله افتاد بینمون هی واق واق میکردن و افتاده بودن دنبالمون *modir* *modir* این پسر همسایه هم هی میخندید و میگفت تند برو و تند برو تند تر و تند تر برو بعد رسیدیم به سر بالایی *ey_khoda* *ey_khoda* من هی شروع کردم هن هن کردن هی زور زدم ،هی زور زدم *esteres* *esteres* عرق از همه شکاف هام راه افتاده بود این سگا هم هی داشتن نزدیک میشد *amo_barghi* *amo_barghi* هی این پسر همسایه میگفت تند برو و تند برو تند تر و تند تر برو *gij_o_vij* *gij_o_vij* این چرخم سنگین بود لرزه افتاده بود به پاهاش زورم نمیرسید از سربالایی بریم بالا هی این میگفت تند برو و تند برو تند تر و تند تر برو منم بخاطر اینکه ماهیچه های پاهام خیلی تحرک داشتن هر چی خون داشتم رفته بود تو پاهام یهو خون به مغزم نرسید :khak: :khak: دست گذاشتم پشت کمرش هولش دادم پایین *bi_chare* *bi_chare* اینم مث گونی پیاز خورد زمین *malos* *malos* و یهو دیدم عه ؟؟!! چه خوبه بهتر میتونم پایدون بزنم یکمی دور شدم وایسادم ببینم چه خبره دیدی مثلن تام جدی و اون سگه دعواشون میشه یه عالمه گرد و خاک بلند میشه هی هر دفعه دستی پایی از یکدومشون از تو اون گرد و خاکا معلوم میشه دقیقا اونجوری بود یه سگ میرفت داخل یه سگه دیگه میومد بیرون و صدای واق واق میومد گاهی وقتام صدای عررر عررر میومد چند باری هم فحش شنیده شد *bi_chare* *bi_chare* ولی خب من اهمیت ندادم و ادامه دادم رفتم اینکه میگن سگ گازت بگیره هاری میگیری راسته ها *tafakor* *tafakor* این پسر همسایمون بهده اون قضیه هر وقت منو میدید خون جلو چشاشو میگرفت *bi asab* *bi asab* حمله میکرد سمت من فک کنم بش آمپول کم زدند باید سه چهارتا بیشتر بهش میزدن تا هاریش بره ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ **♥** دلاتون شاد و لباتون خندون *ghalb_sorati* ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ان شا الله وقت کنم خاطره هامو مینویسم اکثرشونو مشاهده ترتیبی خاطره های ثبت شده تا به الان ◄
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم